کوتاهترین و دقیقترین تعریفی که از شکرگزاری میشناسیم این است که …
توجه و تمرکز بر روی داشتهها. البته نوع دیگری از شکرگزاری هم وجود دارد، که اساتید مطرحی مانند «دکتر جو دیسپنزا» در آموزههایشان به آن تأکید دارند، و آن شکرگزاری به خاطر نعمتهایی است که هنوز وارد زندگی شما نشدهاند؛ اما این تکنیک اصلاً قرار نیست تعریف ما را از شکرگزاری نقض کند، چون در این روش هم شما در قالب یک فردِ دارا فرو میروید و از آن جایگاه شکرگزاری میکنید، که این هم دقیقاً همان دیدن داشتههاست.
چرا این همه تأکید بر شکرگزاری؟!
حال که شکرگزاری را تعریف کردیم، سؤال بعد قطعاً اینست که چرا باید شکرگزار باشیم؟ این همه تأکید بر شکرگزاری، در کتب آسمانی و همینطور اکثر کتابهای مرتبط با حوزه روانشناسی موفقیت از کجا میآید؟. بد نیست مجدداً سازوکار جهان هستی را مورد بررسی قرار دهیم. ما در هر لحظه با افکارمان (که اغلب به صورت ناخودآگاه هستند) در حال ارسال فرکانسهایی به جهان هستی (کائنات) هستیم و جهان دقیقاً مانند یک آینه عمل میکند؛ اتفاقات، شرایط، فرصتها، اشخاص و ایدههایی در زندگی ما پدیدار میکند، که کاملاً منطبق و همسنگ با فرکانسهای ارسالی ماست. سؤال بزرگی که هر لحظه هشیارانه باید از خود بپرسیم این است که: من اکنون در حال ارسال چه فرکانسی به جهان هستم؟ (بهصورت عامیانهتر، من در حال تفکر و تمرکز بر چه چیزی هستم؟) کمبود؟ بدبختی؟ جنگ و ناامنی؟ بیماری؟ و یا کاملاً برعکسِ اینها؟
شکرگزاری دقیقاً چیست؟
پیش از پاسخ به این سؤال ترجیح میدهیم به سؤالی مخالف با این سؤال پاسخ بدهم، چرا که پس از پاسخ به آن، خود به خود معنای شکرگزاری مشخص خواهد شد. بیایید ابتدا ببینیم شکرگزاری چه چیزی نیست؟
– شکرگزاری، روزی هزاران بار خدا را شکر گفتن نیست. (مگر در مواردی که آگاهانه و همراه با احساس خوب باشد)
– شکرگزاری، هر روز و هر ساعت دنبال کردن اخبار نیست. (چرا که تمرکز اخبار صرفاً بر روی موارد مرگ و میر، جنگ، گرانی، بیماری و… است)
– شکرگزاری، سرکوب کردن و سرزنش کردن خود (تحت هیچ شرایطی) نیست.
– شکرگزاری، غیبت کردن در مورد دیگران نیست.
– شکرگزاری، بیهدف زندگی کردن نیست.
– شکرگزاری، غُر زدن لحظه به لحظه و شاکی بودن از همه چیز نیست.
– شکرگزاری، احساس بدبختی کردن پس از دست دادن یک رابطه عاطفی نیست.
– شکرگزاری، قرار دادن پُستهای غمانگیز در صفحات اجتماعی (که اغلب برای جلب توجه انجام میشود) نیست.
– شکرگزاری، عضویت در گروهها و کانالها (در اپلیکیشن های پیامرسان) و دامن زدن به شایعات و صحبت در مورد زشتیها نیست.
تمام عبارتهای بالا را گفتیم تا شاید کمی به فکر فرو برویم و هشیارانه به یاد بیاوریم که دقیقاً چقدر شکرگزار هستیم.
«والاس واتلز» نویسنده سرشناس کتاب «علم ثروتمند شدن»:
“افرادی که صادقانه خدا را بابت آنچه در تخیل خود دارند شکر میکنند، ایمان واقعی دارند. آنان ثروتمند میشوند و موجبات خلق هر آنچه را میخواهند، فراهم میآورند.”
چرا عادت به شکرگزاری نداریم؟
ما توسط کسانی که خودشان هم از این موضوع آگاه نبودهاند، تربیت شدهایم برای دیدن زشتیها و بدیها. توجه به چیزهایی که داریم و تشکر کردن بابت آنها احتمالاً در زندگی ما اصلاً ارزش نبوده است. ما یاد گرفتهایم که وقتی مریض میشویم به سلامتی فکر کنیم؛ وقتی حقوقمان را زیاد نمیکنند شاکی باشیم؛ وقتی زمستان کمآبی داریم غُر بزنیم و نگران شویم.
– بدنمان سالم است؛ خب که چه؟ حالت طبیعیِ آن این است!
– حقوق یا دستمزدمان زیاد شده؛ خب که چه؟ وظیفه آنهاست!
– امسال زمستان باران بسیاری باریده است؛ خب که چه؟ زمستانست و باران میبارد!
در قسمتی از مستند «ماتریکس الهی»، «گرگ بریدن» به نقل از پروفسور «جان ویلر» دانشمند فیزیک کوانتوم میگوید:
«ما احتمالاً هرگز نمیتوانیم مرزهای جهان را پیدا کنیم؛ اما چرا؟ زیرا زمانی که، من و شما جهان را نگاه میکنیم و انتظار داریم چیزی آنجا باشد و آن را ببینیم، همین نگاه کردن، خود یک آفرینشست»
پس هنگامی که انتظار دیدن چیزی را داریم، حتماً آن را پیدا خواهیم کرد.
جملات شکرگزاری
به نظر میرسد، این گفته از یکی از بزرگترین دانشمندان قرن بیستم به زیبایی به ما میگوید که چرا باید شکرگزار باشیم. پس به خوبی روشن میشود که:
– چرا بر داشتههایمان تمرکز نکنیم؟
– چرا سلامتیمان را نبینیم؟
– چرا به روابط خوب، دوستان خوب، همسر خوب، فرزند خوب و پدر و مادر خوبی که داریم تمرکز نکنیم؟
– چرا توجهمان را بر روی زیباییهای زندگی خودمان و جهان نگذاریم؟
اگر تا امروز شکرگزاری عادت هر روزهمان بوده است، نیازی به این تمرین نداریم. اما اگر اینطور نیست (که احتمالاش بسیار بالاست)، آنقدر باید آن را تمرین کنیم تا لحظه لحظه شکرگزار داشتههایمان باشیم.
با توجه به اینکه نوشتن، بیشترین میزان تمرکز (نسبت به صحبت کردن و فکر کردن) را درگیر میکند، حداقل روزی دو بار، ترجیحاً صبح به محض بیداری و شب قبل از خواب در دفترچه خود، تمام چیزهایی که آن لحظه بابتشان شکرگزار هستید، را بنویسید (حداقل ده مورد). میتوانید جملههایتان را با این عبارت شروع کنید: «چقدر خوبست که…»
هدف خواسته ای است دقیق ، روشن و شفاف و به اندازه کافی دورازدسترس اما دست یافتنی که به محض اعلام به ذهن ، بارها و بارها و بارها ذهن را درگیر خود می کند تا احتمال رسیدن به ان افزایش یابد.
مثبت فکر کنید. یادتان میآید حدود ۶ روز بعد از آن به راحتی تمام آنها را فراموش کردید؟ چرا پایبند ماندن به هدف این قدر مشکل است؟ زیرا تغییر بزرگ و ترسناک است.
شما که نمی خواهید دوباره همان برنامهها را تکرار کنید؟ چقدر کسل کننده ،خسته کننده و شبیه به سال پیش!
پس چه کار باید بکنید ؟ برای شروع یک قدم بردارید. میخواهید وزن کم کنید؟ به باشگاه بروید. می خواهید مثبت فکر کنید؟ هر روز جلوی آینه به خودتان یادآوری کنید. میخواهید سیگار نکشید؟ برای خودتان چند آدامس نیکوتین دار بخرید. تغییر از راه های کوچک آغاز میشود. من انتظار ندارم که شما تا فردا سیگار را ترک کرده باشید یا تا پنجشنبه ۱۰ پوند وزن کم کرده باشید. برای خود من بیشتر از یک سال طول کشید تا بتوانم ۵۰ پوند اضافه وزنم را کم کنم. چیزی که انتظار دارم این است که شما هر روز در راه رسیدن به هدفتان، هر چه که میخواهد باشد، قدم بردارید.
اینجا چند قدم کوچک برای رسیدن شما به تغییرات روزمره وجود دارد. تغییراتی که در واقع شما را به هدفتان میرساند.
انگیزه شخصی شما افزایش می یابد ، متعهدتر و فداکارتر از همیشه خواهید بود و پایبند بودن به برنامه های خود را بسیار آسان تر و طبیعی تر خواهید داشت.
4 راهکار برای پایبندی به هدف :
1- هیچ وقت حذف نکنید جایگزین کنید
وقتی من به سینما میروند دلم پاپ کورن میخواهد. همسرم فقط پاپ کورن های پر از کره و نمک را انتخاب میکند. پس من نوع ۹۴ درصدی بدون روغنش را می گیرم. اگر من سعی می کردم که خوردن پاپ کورن را حذف کنم در حالی که همسرم کنار دستم مشغول خوردن و لذت بردن از آن بود، احتمالاً قبل از آنکه تبلیغات اول فیلم تمام شود من ذرت ها را تمام کرده بودم. اگر هدف شما حذف یک رفتار است، برای تغییر دائمی، آن رفتار می بایست با یک رفتار جدید جایگزین شود. اگر ما یک رفتار را جایگزین نکنیم ،تلاشهایمان بیثمر شده و در نهایت باعث میشود به عادت های قدیمی مان برگردیم.
2 – دنبال حمایت باشید
تعداد کمی از مردم هستند که میتوانند به تنهایی به جایی که میخواهند برسند. ما همه به تشویق و حمایت در مسیر تغییرمان احتیاج داریم. برای شما ممکن است این حمایت از طرف یک دوست یا یک گروه با اهداف مشترک باشد. این قدرت اعداد است و ما میتوانیم از آن به نفع خودمان بهره ببریم. هر چند من طی دوره ی یکساله بسیاری از عادت های خوراک سالم را پذیرفتم اما احساس میکنم که برای ادامه دادن به نوعی پشتگرمی احتیاج دارم. تغییر کردن ساده نیست اما چیزی است که شما تا زمانی که به دنبال نتایج سریع نباشید، می توانید بدست بیاورید. اما باید انتخاب های روزمره ای را انجام دهید که شما را به نتایج دائمی برساند. بعضی روزها ممکن است شکست بخورید اما این به معنای کنارهگیری نیست. این می تواند فرصتی باشد که خودتان را مجدداً به هدف هایتان متعهد نمایید.
3 – حقیقت را باور کنید.
زمانی که من تصمیم گرفتم در مورد خوردن چیپس به جای غذاهای سالم با خودم صادق باشم، فکر میکردم که مشکل ازغذاها است . در واقع من داشتم با استفاده از این غذاها خودم را راضی نگه میداشتم و ریسک نمی کردم . شما برای تغییر نکردن چه بهانه ای دارید؟ تا زمانی که با خودتان صادق نباشید نمیتوانید طبق برنامه پیش بروید. اصلاح رفتار به ما می آموزد تا رفتارهایی را تکرار کنیم که به ما احساس خوبی می دهند. این به آن معناست که تا زمانی که هدف، بزرگتر از موانع نشود، شما همیشه احساسِ خوب داشتن را به احساس عدم راحتی ترجیح می دهید.
4 – اهداف واقع گرایانه تعیین کنید.
به جای تمرکز بر کاهش 20 پوند در20، هدف من با خوردن ۵ میوه و سبزیجات در روز شروع شد. من عمیقا باور دارم که انتخاب های درست منجر به انتخاب های خوب بیشتر می شود. (متاسفانه عکس آن هم صحیح است) و هدف من این بود که به برنامه 5 تا در روز پایبند بمانم. من انتظار یک معجزه ی یک شبه یا تحول در بدنم را نداشتم. به جای آن من ماه ها سعی کردم تا این مدل رفتار را ادامه دهم پیش از آنکه چیز بیشتری به آن اضافه کنم، به معنای دیگر، رفتارها را به نوبت تغییر دادم.
5 – هدف باید محدود به زمان باشند.
هدفی که زمانی برای رسیدن به آن مشخص نشده باشد هیچگاه به حقیقت تبدیل نمی شود و بعبارتی آرزویی بیشتر نخواهد بود . از جمله عواملی که باعث اهمال کاری در ما انسان ها می شود مقید نبودن به زمان است.
سؤال : آیا می توان چند هدف برای خود داشته باشیم یا فقط باید یک هدف برای خود مشخص کنیم ؟
بهتر این است که حداقل سه و حداکثر پنج هدف برای خود مشخص کنیم اما همه این اهداف باید در راستای یک هدف بلند مدت شما باشند و این که حتماً باید بتوانیم آنها را اولویت بندی کنیم و مهمترین آنها را مشخص کنیم.
در این عمر کوتاه زندگی، رسیدن به همه اهداف و آرزوها ممکن نیست، بنابراین باید هدفی را که ارزشمندتر است انتخاب نمود . اگر اهداف متفاوت و متعدد دنبال شود نتیجه ای جز شکست و ناکامی نخواهد داشت.
بنابراین کسی که دنبال موفقیت در کارهاست باید در ابتدای امر، هدف خود را مشخص کند و بعد از اینکه مهمترین هدف را شناسایی کرد، با تمام توان جهت رسیدن به آن تلاش نماید، چرا که موفقیت انسان در کارهایی است که فکر و اندیشه را در همان کار بکار می گیرد .
مراقبه یعنی عملی آگاهانه در رسیدن به آرامش ذهنی و یک حس آگاهی خالص برای رهایی از دغدغه خاطر و هرگونه اضطراب فکری که در زمینه ی روانشناسی آن را با نام یوگا و مدیتیشن است و نیز در حوزهی عرفان آن را با نام تصوف به کار می برند.
درک حضور در وجود خویش، گذراندن ساعاتی را در شادی با خود و سپردن نتایج تلاش ها به خداوند همه بر مفهوم مراقبه دلالت می کنند که سبب میشود فرد با توانایی کنترل و تمرکز افکار، ذهن خود را از هیاهوی دنیا و دلواپسی های ناشی از رسیدن به خواسته ها دور نگه دارد و به آرامشی روحی درونی برسد.
مراقبه شاید در ابتدا سخت و بیفایده به نظر برسد، اما با شروع آن و مشاهدهی اثرات مثبتی که بر ذهن و جسم دارد به انجام آن ترغیب میشوید. برای شروع میتوانید از روزی دو دقیقه شروع کنید. همین مقدار کم، به مرور زمان به یک عادت دائمی و پایدار تبدیل میشود. شاید دو دقیقه مراقبه تأثیر قابل توجهی نداشته باشد، اما این کار را به یک عادت روزانه تبدیل میکند.
مقصود از مراقبه یعنی خنثی شدن ذهن در برابر شادی ها و غم ها رویداد های خوب و بد، رهایی از انرژی منفی و تعادل روحی و نیز خالی کردن ذهن از استرس و پریشانی افکار که لازمه آن راهنما و تکرار در درازمدت است. اکنون سوالی که مطرح میشود این است که فواید مراقبه چیست و چه کاربردی در زندگی ما دارد. ارتباط تنگاتنگ میان مراقبه و زندگی افراد حاکی از تاثیرات مثبتی است که بر ذهن، روح و جسم ما می گذارد
خواه بخواهید مراقبه را شروع کنید یا در حال تمرین هستید اما می خواهید تلاش خود را افزایش دهید برای مدیتیشن طولانی تر یا به یک سطح عمیق تر برسید باید نگرانی ها و افکار جسمی خود را پشت سر بگذارید . با دانلود “سابلیمینال مدیتیشن و مراقبه” زیرمجموعه ما جلسات مراقبه شما را بدون فکر اضافی و عمیق تر خواهد کرد.
فواید مراقبه :
1. مراقبه به افزایش تمرکز حواس و حافظه کمک می کند :
در واقع تحقیقات خبر از رابطه ی مثبتی می دهند که میان ذهن آگاه و پردازش داده های جدید وجود دارد بدین معنا که فواید مراقبه در این زمینه به مدیریت افکار و تمرکز بر اعمال روزمره تاکید می کند. در سال ۲۰۱۱ طی تحقیقات روان پزشکی دانش پژوهان بیمارستان ماساچوست واقع در آمریکا درباره تاثیر مدیتیشن بر تمرکز و حافظه این گونه منتشر کردند که بر اثر آزمایشات مدیتیشن به مقدار قابل اندازه گیری از ماده خاکستری در ساختار های مغزی مرتبط با خویشتن شناسی یا خوداگاهی به نام هیپوکامپ دست یافتند که سبب تقویت حافظه ذهنی و تمرکز می شود.
مزیت مراقبه در تمرکز حواس :
بنابراین مزیت مراقبه در تمرکز حواس به این معنا است که حواس پرتی را کاهش می دهد، تمرکز را بهبود میبخشد، از سیرِ در آینده یا گذشته جلوگیری می کند؛ درکل ذهن شما را به زمان حال گره می زند که این امر با ممارست های روزمره محقق می شود و فرد به هنر زندگی در حال دست می یابد.
همینطوراینکه با تغییر گیرنده های مغزی مواد مخدر یا الکل، تجربه ی لذت به آنها را از دست می دهند و به فرد کمک می کند تا راحت تر بتواند اعتیاد را مدیریت کرده و با آن مبارزه کند. از این رو بسیاری از پزشکان مراقبه را با نام تمرین ذهن آگاهی یا همان مدیتیشن وارد دستور برنامه ی درمانی خود می کنند تا به درد مزمن بیمارانی که پس از جراحی دچار میشوند، تسکین ببخشند.
قطعا مراقبه به تنهایی درمانگر نیست اما نمی توان فواید مراقبه را در نقش موثر تسکین کننده درد ها و علائم بیماری هایی چون سرطان، آسم، میگرن و ناراحتی قلبی نادیده گرفت.
2 . مراقبه مهربانی و حال خوب را در افراد بیشتر می کند :
یکی دیگر از فواید مراقبه افزایش مهربانی است. در واقع این نوع تاثیر شامل تقویت شدن احساس همدلی، عشق ورزیدن، بخشش و رفتار های مثبتی است که بر اثر نوعی روش مراقبه به نام مدیتیشن متا محقق می شود. با بررسی روی ۲۲ مطالعه ی مربوطه روشن شد که در این نوع مراقبه ابتدا فرد از دوست داشتن خود شروع می کند و به تدریج روابط و تعاملات مثبت فرد با دیگران بهبود می یابد.
یکی از این مطالعات آزمایش بر روی ۵۰ دانشجو بود که از آنها خواسته شد سه بار در هفته به مدت یک ماه به طور جدی مدیتیشن متا را اجرا کنند نتایج این تحقیق نشان داد افرادی که واقعا دنباله روی این روش را دنبال بودند احساسات و عواطف مثبت بیشتری را در ارتباطات خود با دیگران تجربه کردند.
3 . مراقبه سطح استرس را پایین می آورد :
استرس می تواند یکی از اصلی ترین ریشه ی مشکلات و بیماری ها باشد که می توان به کمک مراقبه -آسان ترین و کم هزینه ترین راه- با آن مقابله کرد. به همین دلیل مراقبه در این زمینه از اهمیت خاصی برخوردار است.
کاهش استرس از مهم ترین فواید مراقبه است که با غلبه با ترس و جلوگیری از افکار بی ربط و آزاردهنده به فرد کمک می کند زندگی آرامی داشته باشد.
بخشی در مغز ما وجود دارد که گاهی با نام Me Center شناخته میشود که در واقع، بخش میانی کورتکس پری فرونتال است. این بخش از مغز، اطلاعات مرتبط با ما و تجربیاتمان را پردازش میکند. در حالت عادی، مسیرهای عصبی منشعب شده از مراکز ترس و حسهای بدنی مغز در بخش Me Center بسیار قوی هستند.
اما زمانی که احساس ترس یا ناراحتی را تجربه میکنید، یک واکنش قوی در بخش Me Center ایجاد میشود که باعث میشود ترس یا در معرض خطر قرار گرفتن را تجربه کنید.
زمان مراقبه، این ارتباطاات عصبی را تضعیف میکنیم. این فرآیند بدین معناست که دیگر مانند قبل به احساسات و پیامهای منفی منتقل شده به Me Centers، واکنش شدیدی نشان نمیدهیم. همانطور که این ارتباطات عصبی ضعیف میشوند .
«فنگ شویی دانش كهن چینی است كه علوم بسیاری را در دل خود جای داده و امروزه با استفاده های كاربردی، ارزش و اعتبار شایان توجهی یافته و با اقبال عمومی روبرو شده است.»
فنگ شویی در فرهنگ چینی حكم جادو را دارد. فنگ شویی دانشی است برای قرار دادن هر چیزی در جای صحیح خود چه در منزل و چه در محیط كار و چه در مسائل شخصی مانند لباس و غذا و…
بر اساس به كارگیری قوانین فنگ شویی، می توان با تغییراتی جریان انرژی را در قسمت های مورد نیاز تقویت كرد. همچنین این دانش می گوید در هر خانه ای نقاط خاصی برای سلامتی، خط مشی زندگی، فرزندان، دانایی و… وجود دارد كه باید با توجه به عناصر مربوط به هر یك از این ها، لوازم و وسایل خاصی را در آنها قرار بدهیم و یا قرار ندهیم. فنگ شویی تأكید زیادی به دور ریختن لوازم به دردنخور و اضافی دارد و معتقد است كه بسیاری از لوازم و وسایل زندگی، خاطرات و گذشته های بد و ناخوشایندی را با خود همراه دارند كه باید دور ریخته شود.
اگر خانه شما هم مانند سمساری است و همه نوع وسایل نو و كهنه را گرد هم آورده اید، چه خوب است كه به توصیه این دانش باستانی عمل و خود را از شر آنها رها كنید! مانند:
– لباس های زیادی كه از مد افتاده و امیدوار هستید روزی دوباره مد شود و یا لباس هایی را كه به شما كادو داده اند ولی آن ها را دوست ندارید و حاضر نیستید از آنها استفاده كنید!
– بریده روزنامه ها، انواع مجلات و كتاب هایی كه شاید سال هاست فكر كرده اید روزی به دردتان بخورد ولی هیچ وقت به طرف آنها نرفته اید.
– ظروف لب پریده
– انواع كاست های صوتی و تصویری قدیمی
– انواع ساعت های مچی و دیواری خراب
– انواع رسیدها و اسناد حسابداری كه به بیش از ۱۵ سال قبل مربوط می شوند.
– آشغال هایی كه خاطرات و گذشته های بد و ناخوشایندی را با خود به همراه دارند!!
اگر می خواهید در زندگی خود پیشرفت و ترقی كنید، تمام این آشغال ها را دور بریزید. هر یك از این آشغال ها همانند مگا بایت یك رایانه، جایی را در ذهن شما اشغال كرده اند و مانند یك بند نامرئی دست و پای شما را بسته اند.
فضای ذهن و محیط اطراف ما محدود است و نباید آن را با زباله پر كنیم!!
پس از دور ریختن این ها ببینید چقدر احساس سبكی و خوشحالی می كنید.
فنگ شویی می گوید: بعد از اینكه آشغال ها را از محیط زندگی دور ریختید، برای چند روز در آن محیط، عود بسوزانید و یا زنگ به صدا درآورید! تا فضا از انرژی های منفی پاك شود. (زنگ یكی از وسایلی است كه در فنگ شویی برای ایجاد صداهای خوب و پاك كردن فضا از آن استفاده می شود.) «از كتاب فنگ شویی ترجمه رضا صادقی»
و چقدر خوب است كه این روش را در مورد موضوعات و خاطرات بدی هم كه ذهن ما را اشغال كرده وآرامش ما را به صورت وسواس های فكری به هم می ریزند، به كار گیریم و بهترین زمان آن همین حالاست.پس، منتظر چه هستید؟، شروع كنید!!
برای جذب ثروت وحال خوب بهتر هست قدرت جذب خود را بالا ببرید پیشنهاد ما یک آلبوم فوق العاده “آلبوم قانون جذب“
برای فنگ شویی ذهن یک فرمول به شما آموزش خواهیم داد که برگرفته از کتاب وین دایر میباشد. در این فرمول عبارت “واقعاً” چهار بار تکرار شده است. ” آنچه شما واقعاً ، واقعاً ، واقعاً ، واقعاً بخواهید ، آن را به دست خواهید آورد
اولین واقعاً برای فنگ شویی ذهن :
اولین واقعاً بر خواسته واقعی شما تأکید دارد! در این مرحله شما تصویر آرزوی خود را در ذهن ترسیم میکنید. این آرزو ممکن است تصاحب یک اتومبیل ، ارتقا مقام ، کاهش وزن ، ترک اعتیاد و … باشد
دومین واقعاً برای فنگ شویی ذهن :
دومین واقعاً بر آرزوی واقعی شما اصرار میورزد! تردیدی نیست که بین داشتن تصویری در ذهن بر اساس یک خواسته و تصویری که بر مبنای یک میل و آرزو ست ، فرق است . بطلبید و آن را دریافت خواهید کرد. بهطور مثال بگویید:”خدایا، از تو تقاضا میکنم که این تصویر را بهصورت عینی تحقق بخشی” ذکر چنین عبارتی ضمیر باطن شما را از این ایده سرشار میسازد و راه را برای ظهور اثرات شگرف این آرمان و یا تصویر هموار میکند.
سومین واقعاً برای فنگ شویی ذهن :
سومین واقعاً بر عزم و جزم واقعی پافشاری میکند! اکنون وقت آن است تصویری که از خواسته و آرزویتان شکلگرفته در عبارتی که نشانگر عزم و اراده راستین شماست تثبیت شود. بگویید:” قصد دارم این تصویر را با همکاری… در دنیای خویش تحققبخشم.” میتوانید هر نامی را که برای هشیاری خلاقه قائلید در بخش نقطهچین بنویسید. این عنوان میتواند خدا، نور باطن، هوش کیهانی، خود بیکران و غیره باشد. این مرحله با شک و تردید ابداً سازگار نیست. نمیتوانید بگویید:” اگر امور بر وفق مراد بود”، “اگر شانس به من رو آورد.” عبارت برانگیخته از عزم و اراده راستین شما باشد.
چهارمین واقعاً برای فنگ شویی ذهن :
چهارمین واقعاً بر شور و اشتیاق واقعی تأکید دارد! در این مرحله نباید به کسی اجازه دهید که دلسردتان کند و یا از شور و اشتیاقتان نسبت به هدفی که دنبال میکنید بکاهد، در برابر نقطهنظرهای منفی دیگران مقاومت کنید.
افرادی که واقعاً ، واقعاً در جذب خواستهها و آرزوهایشان موفق و کامیاباند، به بخت و اقبال خود متکی نیستند و کاسه و کوزه بیتحرکی خود را بر سر دنیای فانی نمیشکنند. بلکه با پیروی از فرمول :” آنچه شما واقعاً، واقعاً ، واقعاً ، واقعاً بخواهید، آن را به دست خواهید آورد.” بهپیش میتازند و آمال و آرزوهایشان را جامه عمل میپوشانند.
در اصل فنگ شویی ذهن مغناطیسی یا آهنربایی حاکم برجهان مادی و جذب ثروت ، سلامتی و.. در دنیای روحی ما نیز مصداق دارد. به بیانی دیگر فکر و ذهن و احساس دارای انرژی مغناطیسی بوده و انرژی مشابه خود را در طبیعت جذب میکند. بهعبارت دیگر میدان انرژی حاصل از هر فکر مسلط و غالب ، بهطور متراکم باقیمانده و انسان را تحت تأثیر رویدادها و تجربهها و افراد همطیف خود پیش میراند.
اگر روابطتان تاکنون به کلی فاجعهآمیز بودهاند و یا هنوز در روابطی قرار دارید که آزارتان میدهد، خبر خوبی برایتان دارم. با خواندن این مطلب قوانین خلق روابط دلخواهتان را یاد میگیرید و با عملی کردنشان در زندگی، روابطی سرشار از عشق و محبت را تجربه خواهید کرد و از بهشتی که در همین دنیا برای خودتان میسازید، لذت میبرید.
روابط و باورها عامل مهم هم در زندگی هستند:
همیشه افرادی وارد رابطهات میشوند که دقیقاً هماهنگ با باورهایی است که دربارهی روابط ساختهای:
اگر باور داری که دختر یا پسر خوب کم است، خیلی کم با افراد خوب برخورد خواهی کرد.
اگر باور داری که همهی آدمها قصدشان سوءاستفاده است، باز هم با چنین آدمهایی احاطه خواهی شد.
اگر باورت این باشد که لیاقت بهترین روابط را داری، قطعاً چنین روابطی را تجربه میکنی.
برای جهان تفاوتی ندارد که شما چه باوری دارید، در هر صورت آن را وارد تجربهی زندگیتان خواهد کرد. این همان جایی است که افراد زیادی درگیرند و تصور میکنند برای تغییر تجربهشان از روابط باید طرف مقابلشان را تغییر دهند و نمیتوانند درک کنند که رفتار دیگران با او دقیقاً مطابق با باورهایی است که دربارهی آن روابط دارند. به همین دلیل شما الگوی مشابهی در روابط مشاهده میکنید.
بدین صورت که با شخصی وارد رابطه میشوید و بعد از مدتی، اختلافات و درگیریها شروع میشوند؛ سعی میکنید که با کنترل کردن و تغییر طرف مقابل به رابطه سروسامان دهید اما مانند باتلاقی است که هر چه دست و پا میزنید بیشتر در آن فرو میروید. آنقدر به تلاش بیهودهتان ادامه میدهید که دیگر توانی برایتان نمیماند و رابطه را قطع میکنید. بعد از گذشت مدتی با فرد دیگری وارد رابطه میشوید که گرچه دارای اسم و ظاهر متفاوتی است اما جنس رابطه همان جنس رابطهی قبلی شماست! همین روند سالها ادامه دارد! علتش هم ساده است:
چون باورهای شما ثابت هستند پس همواره یک نوع جنس خاص از روابط را تجربه خواهید کرد.
اگر اطمینان حاصل کنید که چیزهایی که می خواهید وارد زندگی تان کنید بازتاب باورهای شما هستند؛ میتوانید تصویر ذهنی مورد نظرتان را در مورد رابطهی عاشقانهای که دوست دارید تجربه کنید به وجود بیاورید. پس قدم اول این است که دیگر نگوئید “من همیشه گیر کسی میافتم که از تعهد میترسد” یا “من همیشه با فردی وارد رابطه میشوم که من را تنها میگذارد”.
باورها و ذهنتان را تغییر دهید تا روابط شما تغییر کنند:
از آنجا که رفتار شما تحت کنترل ذهن ناخودآگاهتان است باید این را بدانید که هیچکدام از برنامههایی که شما پیش از شش سالگی دریافت کردهاید از آرزوها، تمایلات و آرمانهای شما نشات نگرفته است. بلکه در مشاهدهی والدین و اجتماع ایجاد شده است و اگر والدینتان رابطهی عاطفی نامناسب و مشکلداری داشتهاند، رفتارشان در ضمیر ناخودآگاه شما برنامهریزی شده است و به همین دلیل به هر دری که میزنید نمیتوانید رابطهی عاطفی توأم با عشق را تجربه کنید!
ما در جهانی زندگی میکنیم که فارغ از هرگونه قضاوتی در مورد میزان تحصیلات، رنگ چشم، قد، زیبایی، وضعیت خانواده، توانایی یا مهارتهایمان و… فقط و تنها فقط به باورهای ما پاسخ میدهد. حتماً شما هم میشناسید افرادی را که برای ایجاد رابطهای مناسب به جای تغییر باورهایشان دست به دامن راهکارهایی مثل جراحی زیبایی، پوشیدن لباسهای گران قیمت، خریدن خودرویی خاصتر و غیره شدهاند. اما هیچوقت این راهکارها جواب نمیدهد و اگر هم نتیجهای در پی داشته باشد بسیار موقتی و کوتاه مدت است زیرا تا زمانی که درون شما تغییر نکند٬ شرایط زندگیتان تغییر نخواهد کرد.
تفاوت بین عشق و وابستگی در روابط :
مشاهدهی طبیعت همواره درسهای ارزشمندی برایمان داشته است. این بار دکتر “بروس لیپتون” در کتاب “ماه عسل” به شکل زیبایی از رفتار اتمها الگو گرفته است و به ما نشان میدهد که تفاوت بین عشق و وابستگی را متوجه شویم و چگونه یک رابطهی عاشقانه را خلق کنیم.
اتمها همواره در حال چرخیدن به دور خود هستند اما در صورتی که لایهی الکترونی آخرشان کامل نباشد، غیرمتعادلاند و به اصطلاح “کارشون میلنگه“! مثلاً سدیم یک الکترون اضافی دارد و کلر یک الکترون کم دارد. قطعاً شما هم موافقید که این دو زوجی ایدهآل برای ازدواج هستند! چون با ترکیب شدن سدیم الکترون اضافیاش را میدهد و کلر هم آن یک الکترونی که کم دارد را میگیرد و هر دو به تعادل میرسند.
در این نوع ازدواجها هر یک از اتمها برای رسیدن به آرامش و هماهنگی به اتم دیگری وابسته است و به آن «نیاز» دارد. واژهی کلیدی هنگام توصیف این روابط، نیاز است. رابطهای بر مبنای رفع نیازهای متقابل شکل میگیرد. این را به خاطر بسپارید که “گازهای نجیب” چون لایهی الکترونی آخرشان کامل است، به صورت طبیعی در تعادل هستند و میلی برای ازدواج با دیگر اتمها ندارند.
تقریباً همهی ما به خاطر اقدامات خانوادگی و فرهنگی تا حدودی از نظر روانی «نامتعادل» هستیم. به خاطر این عدم تعادل ما تمایل داریم همان کاری را انجام دهیم که اتمها انجام میدهند یعنی برای خودمان زوجی پیدا کنیم که اون نیز نامتعادل باشد! یعنی بهصورت ناخودآگاه دنبال رابطهای میگردید که پایه و اساس آن وابستگی متقابل باشد. زیرا اگر زوجین نقایص هم را کامل کنند، میتوانند در «هماهنگی» کامل زندگی کنند.
با کمک این آلبوم mp3 قدرتمند “ سابلیمینال رابطه سالم” ، روابط سالم طولانی تر ، شادتر و سالم داشته و زندگی خود را برای همیشه بهبود بخشید.
ذهن خودآگاه شما سعی میکند با افرادی وارد رابطه شود که آرزوها و تمایلات شما محقق شوند. اما ذهن ناخودآگاه دنبال افرادی است که خصوصیات آنها مکمل نقایص شخصی پنهانتان باشد. وقتی به صورت ناخودآگاه بر اساس وابستگی متقابل وارد رابطه میشوید، در باتلاق فرو خواهید رفت. چون به جای زندگی با فرد فوقالعادهای که ذهن خودآگاهتان مد نظر دارد، دارید با انسان نامتعادلی زندگی میکنید که ذهن ناخودآگاهتان او را به سمت شما جذب کرده است. هر روز رابطهتان رو به وخامت میگذارد و شریک کابوسهایتان میخواهد از شما دور شود اما شما همچنان از او دست برنمیدارید! با گریه و زاری از او خواهش میکنید که «من رو تنها نذار!». این فرد شما را آزار میدهد اما شما نمیخواهید از او دست بردارید چون بالاخره به زندگیتان تعادل میبخشد البته تعادلی که چندان هم جالب نیست. این تعریف وابستگی متقابل است.
آخرین دیدگاهها