خلق روابط دلخواه و قوانین آن
اگر روابطتان تاکنون به کلی فاجعهآمیز بودهاند و یا هنوز در روابطی قرار دارید که آزارتان میدهد، خبر خوبی برایتان دارم. با خواندن این مطلب قوانین خلق روابط دلخواهتان را یاد میگیرید و با عملی کردنشان در زندگی، روابطی سرشار از عشق و محبت را تجربه خواهید کرد و از بهشتی که در همین دنیا برای خودتان میسازید، لذت میبرید.
روابط و باورها عامل مهم هم در زندگی هستند:
همیشه افرادی وارد رابطهات میشوند که دقیقاً هماهنگ با باورهایی است که دربارهی روابط ساختهای:
- اگر باور داری که دختر یا پسر خوب کم است، خیلی کم با افراد خوب برخورد خواهی کرد.
- اگر باور داری که همهی آدمها قصدشان سوءاستفاده است، باز هم با چنین آدمهایی احاطه خواهی شد.
- اگر باورت این باشد که لیاقت بهترین روابط را داری، قطعاً چنین روابطی را تجربه میکنی.
برای جهان تفاوتی ندارد که شما چه باوری دارید، در هر صورت آن را وارد تجربهی زندگیتان خواهد کرد. این همان جایی است که افراد زیادی درگیرند و تصور میکنند برای تغییر تجربهشان از روابط باید طرف مقابلشان را تغییر دهند و نمیتوانند درک کنند که رفتار دیگران با او دقیقاً مطابق با باورهایی است که دربارهی آن روابط دارند. به همین دلیل شما الگوی مشابهی در روابط مشاهده میکنید.
بدین صورت که با شخصی وارد رابطه میشوید و بعد از مدتی، اختلافات و درگیریها شروع میشوند؛ سعی میکنید که با کنترل کردن و تغییر طرف مقابل به رابطه سروسامان دهید اما مانند باتلاقی است که هر چه دست و پا میزنید بیشتر در آن فرو میروید. آنقدر به تلاش بیهودهتان ادامه میدهید که دیگر توانی برایتان نمیماند و رابطه را قطع میکنید. بعد از گذشت مدتی با فرد دیگری وارد رابطه میشوید که گرچه دارای اسم و ظاهر متفاوتی است اما جنس رابطه همان جنس رابطهی قبلی شماست! همین روند سالها ادامه دارد! علتش هم ساده است:
چون باورهای شما ثابت هستند پس همواره یک نوع جنس خاص از روابط را تجربه خواهید کرد.
اگر اطمینان حاصل کنید که چیزهایی که می خواهید وارد زندگی تان کنید بازتاب باورهای شما هستند؛ میتوانید تصویر ذهنی مورد نظرتان را در مورد رابطهی عاشقانهای که دوست دارید تجربه کنید به وجود بیاورید. پس قدم اول این است که دیگر نگوئید “من همیشه گیر کسی میافتم که از تعهد میترسد” یا “من همیشه با فردی وارد رابطه میشوم که من را تنها میگذارد”.
باورها و ذهنتان را تغییر دهید تا روابط شما تغییر کنند:
از آنجا که رفتار شما تحت کنترل ذهن ناخودآگاهتان است باید این را بدانید که هیچکدام از برنامههایی که شما پیش از شش سالگی دریافت کردهاید از آرزوها، تمایلات و آرمانهای شما نشات نگرفته است. بلکه در مشاهدهی والدین و اجتماع ایجاد شده است و اگر والدینتان رابطهی عاطفی نامناسب و مشکلداری داشتهاند، رفتارشان در ضمیر ناخودآگاه شما برنامهریزی شده است و به همین دلیل به هر دری که میزنید نمیتوانید رابطهی عاطفی توأم با عشق را تجربه کنید!
ما در جهانی زندگی میکنیم که فارغ از هرگونه قضاوتی در مورد میزان تحصیلات، رنگ چشم، قد، زیبایی، وضعیت خانواده، توانایی یا مهارتهایمان و… فقط و تنها فقط به باورهای ما پاسخ میدهد. حتماً شما هم میشناسید افرادی را که برای ایجاد رابطهای مناسب به جای تغییر باورهایشان دست به دامن راهکارهایی مثل جراحی زیبایی، پوشیدن لباسهای گران قیمت، خریدن خودرویی خاصتر و غیره شدهاند. اما هیچوقت این راهکارها جواب نمیدهد و اگر هم نتیجهای در پی داشته باشد بسیار موقتی و کوتاه مدت است زیرا تا زمانی که درون شما تغییر نکند٬ شرایط زندگیتان تغییر نخواهد کرد.
تفاوت بین عشق و وابستگی در روابط :
مشاهدهی طبیعت همواره درسهای ارزشمندی برایمان داشته است. این بار دکتر “بروس لیپتون” در کتاب “ماه عسل” به شکل زیبایی از رفتار اتمها الگو گرفته است و به ما نشان میدهد که تفاوت بین عشق و وابستگی را متوجه شویم و چگونه یک رابطهی عاشقانه را خلق کنیم.
اتمها همواره در حال چرخیدن به دور خود هستند اما در صورتی که لایهی الکترونی آخرشان کامل نباشد، غیرمتعادلاند و به اصطلاح “کارشون میلنگه“! مثلاً سدیم یک الکترون اضافی دارد و کلر یک الکترون کم دارد. قطعاً شما هم موافقید که این دو زوجی ایدهآل برای ازدواج هستند! چون با ترکیب شدن سدیم الکترون اضافیاش را میدهد و کلر هم آن یک الکترونی که کم دارد را میگیرد و هر دو به تعادل میرسند.
در این نوع ازدواجها هر یک از اتمها برای رسیدن به آرامش و هماهنگی به اتم دیگری وابسته است و به آن «نیاز» دارد. واژهی کلیدی هنگام توصیف این روابط، نیاز است. رابطهای بر مبنای رفع نیازهای متقابل شکل میگیرد. این را به خاطر بسپارید که “گازهای نجیب” چون لایهی الکترونی آخرشان کامل است، به صورت طبیعی در تعادل هستند و میلی برای ازدواج با دیگر اتمها ندارند.
تقریباً همهی ما به خاطر اقدامات خانوادگی و فرهنگی تا حدودی از نظر روانی «نامتعادل» هستیم. به خاطر این عدم تعادل ما تمایل داریم همان کاری را انجام دهیم که اتمها انجام میدهند یعنی برای خودمان زوجی پیدا کنیم که اون نیز نامتعادل باشد! یعنی بهصورت ناخودآگاه دنبال رابطهای میگردید که پایه و اساس آن وابستگی متقابل باشد. زیرا اگر زوجین نقایص هم را کامل کنند، میتوانند در «هماهنگی» کامل زندگی کنند.
با کمک این آلبوم mp3 قدرتمند “ سابلیمینال رابطه سالم” ، روابط سالم طولانی تر ، شادتر و سالم داشته و زندگی خود را برای همیشه بهبود بخشید.
ذهن خودآگاه شما سعی میکند با افرادی وارد رابطه شود که آرزوها و تمایلات شما محقق شوند. اما ذهن ناخودآگاه دنبال افرادی است که خصوصیات آنها مکمل نقایص شخصی پنهانتان باشد. وقتی به صورت ناخودآگاه بر اساس وابستگی متقابل وارد رابطه میشوید، در باتلاق فرو خواهید رفت. چون به جای زندگی با فرد فوقالعادهای که ذهن خودآگاهتان مد نظر دارد، دارید با انسان نامتعادلی زندگی میکنید که ذهن ناخودآگاهتان او را به سمت شما جذب کرده است. هر روز رابطهتان رو به وخامت میگذارد و شریک کابوسهایتان میخواهد از شما دور شود اما شما همچنان از او دست برنمیدارید! با گریه و زاری از او خواهش میکنید که «من رو تنها نذار!». این فرد شما را آزار میدهد اما شما نمیخواهید از او دست بردارید چون بالاخره به زندگیتان تعادل میبخشد البته تعادلی که چندان هم جالب نیست. این تعریف وابستگی متقابل است.
منبع : بروس لیپون ( کتاب ماه عسل )
آخرین دیدگاهها