شکرگزاری در زندگی

شکرگزاری در زندگی

شکرگزاری یعنی :

کوتاه‌ترین و دقیق‌ترین تعریفی که از شکر‌گزاری می‌شناسیم این است که …

 

شکرگزاری در زندگی

 

توجه و تمرکز بر روی داشته‌ها. البته نوع دیگری از شکرگزاری هم وجود دارد، که اساتید مطرحی مانند «دکتر جو دیسپنزا» در آموزه‌هایشان به آن تأکید دارند، و آن شکرگزاری به خاطر نعمت‌هایی است که هنوز وارد زندگی شما نشده‌اند؛ اما این تکنیک اصلاً قرار نیست تعریف ما را از شکرگزاری نقض کند، چون در این روش هم شما در قالب یک فردِ دارا فرو می‌روید و از آن جایگاه شکرگزاری می‌کنید، که این هم دقیقاً همان دیدن داشته‌هاست.

چرا این ‌همه تأکید بر شکرگزاری؟!

حال که شکرگزاری را تعریف کردیم، سؤال بعد قطعاً این‌ست که چرا باید شکر‌گزار باشیم؟ این‌ همه تأکید بر شکرگزاری، در کتب آسمانی و همین‌طور اکثر کتاب‌های مرتبط با حوزه روانشناسی موفقیت از کجا می‌آید؟. بد نیست مجدداً ساز‌وکار جهان هستی را مورد بررسی قرار دهیم. ما در هر لحظه با افکارمان (که اغلب به ‌صورت ناخودآگاه هستند) در حال ارسال فرکانس‌هایی به جهان هستی (کائنات) هستیم و جهان دقیقاً مانند یک آینه عمل می‌کند؛ اتفاقات، شرایط، فرصت‌ها، اشخاص و ایده‌هایی در زندگی ما پدیدار می‌کند، که کاملاً منطبق و هم‌سنگ با فرکانس‌های ارسالی ماست. سؤال بزرگی که هر لحظه هشیارانه باید از خود بپرسیم این است که: من اکنون در حال ارسال چه فرکانسی به جهان هستم؟ (به‌صورت عامیانه‌تر، من در حال تفکر و تمرکز بر چه چیزی هستم؟) کمبود؟ بدبختی؟   جنگ و ناامنی؟ بیماری؟ و یا کاملاً برعکسِ این‌ها؟

شکرگزاری دقیقاً چیست؟

پیش از پاسخ به این سؤال ترجیح می‌دهیم به سؤالی مخالف با این سؤال پاسخ بدهم، چرا که پس از پاسخ به آن، خود به ‌خود معنای شکرگزاری مشخص خواهد شد. بیایید ابتدا ببینیم شکر‌گزاری چه چیزی نیست؟

– شکر‌گزاری، روزی هزاران بار خدا را شکر گفتن نیست. (مگر در مواردی که آگاهانه و همراه با احساس خوب باشد)

– شکر‌گزاری، هر روز و هر ساعت دنبال کردن اخبار نیست. (چرا که تمرکز اخبار صرفاً بر روی موارد مرگ ‌و میر، جنگ، گرانی، بیماری و… است)

– شکر‌گزاری، سرکوب کردن و سرزنش کردن خود (تحت هیچ شرایطی) نیست.

– شکر‌گزاری، غیبت کردن در مورد دیگران نیست.

– شکر‌گزاری، بی‌هدف زندگی کردن نیست.

– شکر‌گزاری، غُر زدن لحظه ‌به ‌لحظه و شاکی بودن از همه‌ چیز نیست.

– شکر‌گزاری، احساس بدبختی کردن پس از دست دادن یک رابطه عاطفی نیست.

– شکرگزاری، قرار دادن پُست‌های غم‌انگیز در صفحات اجتماعی (که اغلب برای جلب ‌توجه انجام می‌شود) نیست.

– شکر‌گزاری، عضویت در گروه‌ها و کانال‌ها (در اپلیکیشن های پیام‌رسان) و دامن زدن به شایعات و صحبت در مورد زشتی‌ها نیست.

تمام عبارت‌های بالا را گفتیم تا شاید کمی به فکر فرو برویم و هشیارانه به یاد بیاوریم که دقیقاً چقدر شکرگزار هستیم.

«والاس واتلز» نویسنده سرشناس کتاب «علم ثروتمند شدن»:

“افرادی که صادقانه خدا را بابت آنچه در تخیل خود دارند شکر می‌کنند، ایمان واقعی دارند. آنان ثروتمند می‌شوند و موجبات خلق هر آنچه را می‌خواهند، فراهم می‌آورند.”

چرا عادت به شکرگزاری نداریم؟

ما توسط کسانی که خودشان هم از این موضوع آگاه نبوده‌اند، تربیت ‌شده‌ایم برای دیدن زشتی‌ها و بدی‌ها. توجه به چیزهایی که داریم و تشکر کردن بابت آن‌ها احتمالاً در زندگی ما اصلاً ارزش نبوده است. ما یاد گرفته‌ایم که وقتی مریض می‌شویم به سلامتی فکر کنیم؛ وقتی حقوق‌مان را زیاد نمی‌کنند شاکی باشیم؛ وقتی زمستان کم‌آبی داریم غُر بزنیم و نگران شویم.

– بدن‌مان سالم است؛ خب که چه؟ حالت طبیعیِ آن این است!

– حقوق یا دستمزدمان زیاد شده؛ خب که چه؟ وظیفه آن‌هاست!

– امسال زمستان باران بسیاری باریده است؛ خب که چه؟ زمستان‌ست و باران می‌بارد!

برای داشتن ذهنی یک شگرگذاری خوب  پیشنهاد ما به شما  آلبوم”سابلیمینال شکر گذاری و قدر شناسی” می باشد.

در قسمتی از مستند «ماتریکس الهی»، «گرگ بریدن» به نقل از پروفسور «جان ویلر» دانشمند فیزیک کوانتوم می‌گوید:

«ما احتمالاً هرگز نمی‌توانیم مرزهای جهان را پیدا کنیم؛ اما چرا؟ زیرا زمانی که، من و شما جهان را نگاه می‌کنیم و انتظار داریم چیزی آن‌جا باشد و آن را ببینیم، همین نگاه کردن، خود یک آفرینش‌ست»

پس هنگامی که انتظار دیدن چیزی را داریم، حتماً آن را پیدا خواهیم کرد.

جملات شکرگزاری

به نظر می‌رسد، این گفته از یکی از بزرگ‌ترین دانشمندان قرن بیستم به زیبایی به ما می‌گوید که چرا باید شکرگزار باشیم. پس به خوبی روشن می‌شود که:

– چرا بر داشته‌هایمان تمرکز نکنیم؟

– چرا سلامتی‌مان را نبینیم؟

– چرا به روابط خوب، دوستان خوب، همسر خوب، فرزند خوب و پدر و مادر خوبی که داریم تمرکز نکنیم؟

– چرا توجه‌مان را بر روی زیبایی‌های زندگی خودمان و جهان نگذاریم؟

اگر تا امروز شکرگزاری عادت هر روزه‌مان بوده است، نیازی به این تمرین نداریم. اما اگر این‌طور نیست (که احتمال‌اش بسیار بالاست)، آن‌قدر باید آن را تمرین کنیم تا لحظه لحظه شکرگزار داشته‌هایمان باشیم.

با توجه به این‌که نوشتن، بیش‌ترین میزان تمرکز (نسبت به صحبت کردن و فکر کردن) را درگیر می‌کند، حداقل روزی دو بار، ترجیحاً صبح به ‌محض بیداری و شب قبل از خواب در دفترچه خود، تمام چیزهایی که آن لحظه بابت‌شان شکر‌گزار هستید، را بنویسید (حداقل ده مورد). می‌توانید جمله‌هایتان را با این عبارت شروع کنید: «چقدر خوب‌ست که…»

به‌ عنوان ‌مثال:

– چقدر خوب‌ست که تَختم این‌قدر گرم و راحت است.

– چقدر خوب‌ست که در مسیر رشدم.

– چقدر خوب‌ست که دو برادر دارم که…

– و…

tinybuddha

راز رسیدن به خواسته های خود

راز رسیدن به خواسته های خود

در این مقاله میخواهیم به راز رسیدن به خواسته خود بپردازیم …

 

تلاش و رسیدن

 

 

تلاش برای رسیدن به اهداف و خواسته‌ خود:

 

در ذهن و ناخودآگاه ما از بچگی گنجانده شده است که باید تلاش کرد تا به خواسته‌های خود رسید. بدوید و بدوید تا به سرمنزل مقصود زندگی و اهداف‌تان دست یابید. در صورتی که چنین چیزی درست نیست و این موضوع از وضعیت امروزِ بیشترِ ما مشخص است. چند بار تا به حال برای‌تان پیش آمده است که اصرار به پدید آمدن یک نتیجه کنید، اما برعکس هر چه تلاش می‌کردید به‌جای آن‌که به آن نتیجه نزدیک‌تر شوید، از آن دورتر شدید؟ می‌تواند دلیل آن به فکر و احساس ما برگردد. ما از جانب مشکل و ترس، به آن نتیجه می‌خواستیم برسیم و این سبب بیشتر شدن آن مشکل و گسترده‌تر شدن ترس‌تان گردیده و همین موضوع شما را از نتیجه دلخواه‌تان دور می‌کرده است.

هنگامی که ما می‌خواهیم با تلاش و زور به یک خواسته دست یابیم، و تصورمان این باشد که باید آن‌قدر تلاش کرد و سخت کار کنیم تا به آن خواسته برسیم؛ اما در ذهن و قلب‌مان از آن خواسته دور باشیم، رسیدن به آن خواسته بعید است. در این‌که تلاش برای رسیدن به هدف لازم است، شکی نیست.

اما ما به بال دیگری نیز برای رسیدن به خواسته‌هایمان نیازمندیم و آن «فکر و احساس» ماست. اکثر مردم این راز تحقق خواسته‌های خود را نمی‌دانند، و بالعکس با روشی که پیش گرفته‌اند روز به روز از خواسته‌های خود دورتر می‌شوند. زمانی که برای رسیدن به چیزی تلاش می‌کنیم،

بدون آن‌که در فکر و احساس‌مان نیز هم‌جهت با خواسته‌ی خود باشیم؛سفر بی‌پایانی را شروع می‌کنیم که پایانش مشخص نیست. به جای این‌که لحظه‌ی رسیدن به هدف‌مان را تجربه کنیم، در ذهن‌مان همیشه داریم «به سمت» آن هدف حرکت می‌کنیم.

 

 

 

“دکتر جو دیسپنزا” در کتاب “ماورای طبیعی شدن” این‌گونه به این موضوع اشاره می‌کند که: «هنگامی که تصمیم می‌گیرید آینده‌ای را که می‌خواهید محقق کنید، در میدان کوانتومی مشاهده کنید، اگر این کار را به عنوان قربانی یا به عنوان کسی که احساس رنج، محدودیت و اندوه می‌کند، انجام دهید، انرژی شما با آفرینش مورد نظرتان همسو نخواهد بود و نخواهید توانست این آینده‌ی جدید را به سمت خود فرا بخوانید».

از شما می‌خواهم به این نکته توجه کنید، که تلاش برای رسیدن به هدف لازم است اما نه تلاشی که ناشی از فقدان باشد. ذهن و قلب ما «نقش اول» را در این موضوع دارند. مهم این است که ابتدا فکر و احساس‌مان را در جهت اهداف و خواسته‌مان قرار دهیم تا تلاش‌مان به ثمر بنشیند. قبل از این‌که به ادامه‌ی مطلب بپردازیم لطفاً به این نکته‌ی ریز توجه کنید که ما از «فکر و احساس در جهت خواسته» و «تلاش کردن» به عنوان دو بال یاد کرده‌ایم. بنابراین نباید این تصور به غلط در ما بوجود بیاید که «کافی است در جهت خواسته‌ی خود فکر و احساس داشته باشیم و نیاز آن‌چنانی به تلاش کردن نیست».

ما به هر دو بال نیاز داریم، زمانی که فکر و احساس خود را در جهت خواسته و اهداف خود قرار دهید، ممکن است فرصت‌های بسیاری پیشِ پای شما قرار بگیرد و شما باید در این مواقع از فرصت‌ها به بهترین شکل استفاده کنید و برای رسیدن به خواسته‌های خود تلاش کنید. در ادامه به این موضوع می‌پردازیم که چرا «فکر و احساس از منظر نتیجه» باعث رسیدن هر چه زودتر ما به خواسته‌هایمان می‌شود.

 

“دکتر جو دیسپنزا” در کتاب “ماورای طبیعی شدن” به این نکته اشاره کرده است که:

یکی از راز رسیدن به خواسته ها این است :

«برای رسیدن به خواسته‌ی خود باید قبل از این‌که محقق شود، شکرگزار آن باشید و خود را در فرکانس این امکان قرار دهید».

“آلبرت انشتین” جمله‌ی معروفی دارد که می‌گوید: «ما نمی‌توانیم مشکلات را با همان طرز فکری حل کنیم، که آن‌ها را ایجاد کرده است». ما نمی‌توانیم خواسته‌هایمان را با همان آگاهی‌ای تغییر دهیم که این خواسته‌ها را ایجاد کرده است. پس برای این‌که به خواسته‌ی خود برسیم، باید از همین الآن شکرگزار رسیدن به آن خواسته باشیم و به گونه‌ای زندگی کنیم که گویی به تمام خواسته‌های خود رسیده‌ایم.

“دکتر جو دیسپنزا” در کتاب “ماورای طبیعی شدن” از خواسته‌های شما به عنوان امکان‌های موجود در میدان کوانتومی نام برده است و به این نکته اشاره دارد، که این امکان‌ها تنها به مثابه فرکانس‌های الکترومغناطیسی(فرکانس‌های همراه اطلاعات) وجود دارند؛ و ما با همسو کردن فکر و احساس خود در جهت خواسته‌های‌مان، در جهت این فرکانس‌ها قرار خواهیم گرفت و آن‌ها را به سمت خود هدایت می‌کنیم. در ادامه خلاصه‌ای از تکنیک “دکتر جو دیسپزا” جهت همسو کردن انرژی خود با فرکانس‌ِ خواسته‌های‌مان شرح خواهیم داد. حال به راهکارهایی می‌پردازیم تا بتوانیم در طول روز از منظر خواسته خود، فکر و احساس کنیم و راز رسیدن به خواسته های خود را بفهمیم ..

 

برای جذب پول و ثروت و داشتن ذهن تلاشگر ، پیشنهاد ما یک آلبوم فوق العاده : آلبوم ذهن ثروتمند می باشد .

 

 

راهکارهای عملی برای رسیدن به خواسته‌ خود:

1. ابتدا به یک خواسته فکر کنید که دوست دارید آن را داشته باشید.تا راز رسیدن به خواسته تان بگویم.

2. وقتی خواسته‌ی مورد نظر خود را پیدا کردید، حرفی را برای آن درنظر بگیرید و سپس آن حرف را روی یک کاغذ بنویسید. زیرا نوشتن آن سبب می‌شود خواسته‌تان تحکیم شود. سپس دو دایره‌ی زیگزاگ، دور آن حرف بکشید تا نقش آن میدان الکترومغناطیسی‌ای را بازی کند که می‌خواهید آن را پیرامون بدن‌تان ایجاد کنید.

3. روی همان کاغذ احساساتی را بنویسید که هنگام وقوع آن احتمال بالقوه، به شما دست خواهد داد.

4. سعی کنید که خود را روی این حرف تنظیم کنید، و احساساتی که نوشته‌اید را در قلب‌تان احساس کنید.

 

از لحظه لحظه‌ی زندگی خود لذت ببرید و بدانید که هرچقدر درگیر نتیجه نباشید و به گونه‌ای زندگی کنید که خواسته‌های شما به حقیقت پیوسته،رسیدن به خواسته‌های شما بسیار سریع‌تر از آن‌چه که فکر کنید به حقیقت خواهد پیوست.

 

هیچ کار دیگری باقی نمانده است؛ جز اینکه شروع کنید!
موفقیت ، بی‌صبرانه در انتظار شماست.

 

منبع : rabinsharma

هدف خوب چه ویژگی هایی دارد ؟ چند راهکار برای پایبندی به هدف

هدف خوب چه ویژگی هایی دارد ؟ چند راهکار برای پایبندی به هدف

هدف خواسته ای است دقیق ، روشن و شفاف و به اندازه کافی دورازدسترس اما دست یافتنی که به محض اعلام به ذهن ، بارها و بارها و بارها ذهن را درگیر خود می کند تا احتمال رسیدن به ان افزایش یابد.

مثبت فکر کنید. یادتان می‌آید حدود ۶ روز بعد از آن به راحتی تمام آن‌ها را فراموش کردید؟ چرا پایبند ماندن به هدف این قدر مشکل است؟ زیرا تغییر بزرگ و ترسناک است.
شما که نمی خواهید دوباره همان برنامه‌ها را تکرار کنید؟ چقدر کسل کننده ،خسته کننده و شبیه به سال پیش!

پس چه کار باید بکنید ؟ برای شروع یک قدم بردارید. میخواهید وزن کم کنید؟ به باشگاه بروید. می خواهید مثبت فکر کنید؟ هر روز جلوی آینه به خودتان یادآوری کنید. میخواهید سیگار نکشید؟ برای خودتان چند آدامس نیکوتین دار بخرید. تغییر از راه های کوچک آغاز می‌شود. من انتظار ندارم که شما تا فردا سیگار را ترک کرده باشید یا تا پنجشنبه ۱۰ پوند وزن کم کرده باشید. برای خود من بیشتر از یک سال طول کشید تا بتوانم ۵۰ پوند اضافه وزنم را کم کنم. چیزی که انتظار دارم این است که شما هر روز در راه رسیدن به هدفتان، هر چه که می‌خواهد باشد، قدم بردارید.

 

هدف

 

 

اینجا چند قدم کوچک برای رسیدن شما به تغییرات روزمره وجود دارد. تغییراتی که در واقع شما را به هدفتان می‌رساند.

 

انگیزه شخصی شما افزایش می یابد ، متعهدتر و فداکارتر از همیشه خواهید بود و پایبند بودن به برنامه های خود را بسیار آسان تر و طبیعی تر خواهید داشت.

 

4 راهکار برای پایبندی به هدف :

 

 

 

1- هیچ وقت حذف نکنید جایگزین کنید

وقتی من به سینما می‌روند دلم پاپ کورن می‌خواهد. همسرم فقط پاپ کورن های پر از کره و نمک را انتخاب می‌کند. پس من نوع ۹۴ درصدی بدون روغنش را می گیرم. اگر من سعی می کردم که خوردن پاپ کورن را حذف کنم در حالی که همسرم کنار دستم مشغول خوردن و لذت بردن از آن بود، احتمالاً قبل از آنکه تبلیغات اول فیلم تمام شود من ذرت ها را تمام کرده بودم. اگر هدف شما حذف یک رفتار است، برای تغییر دائمی، آن رفتار می بایست با یک رفتار جدید جایگزین شود. اگر ما یک رفتار را جایگزین نکنیم ،تلاش‌هایمان بی‌ثمر شده و در نهایت باعث می‌شود به عادت های قدیمی مان برگردیم.

 

2 –  دنبال حمایت باشید

تعداد کمی از مردم هستند که می‌توانند به تنهایی به جایی که می‌خواهند برسند. ما همه به تشویق و حمایت در مسیر تغییرمان احتیاج داریم. برای شما ممکن است این حمایت از طرف یک دوست یا یک گروه با اهداف مشترک باشد. این قدرت اعداد است و ما می‌توانیم از آن به نفع خودمان بهره ببریم. هر چند من طی دوره ی یکساله بسیاری از عادت های خوراک سالم را پذیرفتم اما احساس می‌کنم که برای ادامه دادن به نوعی پشتگرمی احتیاج دارم. تغییر کردن ساده نیست اما چیزی است که شما تا زمانی که به دنبال نتایج سریع نباشید، می توانید بدست بیاورید. اما باید انتخاب های روزمره ای را انجام دهید که شما را به نتایج دائمی برساند. بعضی روزها ممکن است شکست بخورید اما این به معنای کناره‌گیری نیست. این می تواند فرصتی باشد که خودتان را مجدداً به هدف هایتان متعهد نمایید.

 

3 –  حقیقت را باور کنید.

زمانی که من تصمیم گرفتم در مورد خوردن چیپس به جای غذاهای سالم با خودم صادق باشم، فکر می‌کردم که مشکل ازغذاها است . در واقع من داشتم با استفاده از این غذاها خودم را راضی نگه می‌داشتم و ریسک نمی کردم . شما برای تغییر نکردن چه بهانه ای دارید؟ تا زمانی که با خودتان صادق نباشید نمی‌توانید طبق برنامه پیش بروید. اصلاح رفتار به ما می آموزد تا رفتارهایی را تکرار کنیم که به ما احساس خوبی می دهند. این به آن معناست که تا زمانی که هدف، بزرگتر از موانع نشود، شما همیشه احساسِ خوب داشتن را به احساس عدم راحتی ترجیح می دهید.

 

4 – اهداف واقع گرایانه تعیین کنید.

به جای تمرکز بر کاهش 20 پوند در20، هدف من با خوردن ۵ میوه و سبزیجات در روز شروع شد. من عمیقا باور دارم که انتخاب های درست منجر به انتخاب های خوب بیشتر می شود. (متاسفانه عکس آن هم صحیح است) و هدف من این بود که به برنامه 5 تا در روز پایبند بمانم. من انتظار یک معجزه ی یک شبه یا تحول در بدنم را نداشتم. به جای آن من ماه ها سعی کردم تا این مدل رفتار را ادامه دهم پیش از آنکه چیز بیشتری به آن اضافه کنم، به معنای دیگر، رفتارها را به نوبت تغییر دادم.

 

5 – هدف باید محدود به زمان باشند.

هدفی که زمانی برای رسیدن به آن مشخص نشده باشد هیچگاه به حقیقت تبدیل نمی شود و بعبارتی آرزویی بیشتر نخواهد بود . از جمله عواملی که باعث اهمال کاری در ما انسان ها می شود مقید نبودن به زمان است.

سؤال : آیا می توان چند هدف برای خود داشته باشیم یا فقط باید یک هدف برای خود مشخص کنیم ؟

بهتر این است که حداقل سه و حداکثر پنج هدف برای خود مشخص کنیم اما همه این اهداف باید در راستای یک هدف بلند مدت شما باشند و این که حتماً باید بتوانیم آنها را اولویت بندی کنیم و مهمترین آنها را مشخص کنیم.

در این عمر کوتاه زندگی، رسیدن به همه اهداف و آرزوها ممکن نیست، بنابراین باید هدفی را که ارزشمندتر است انتخاب نمود . اگر اهداف متفاوت و متعدد دنبال شود نتیجه ای جز شکست و ناکامی نخواهد داشت.

بنابراین کسی که دنبال موفقیت در کارهاست باید در ابتدای امر، هدف خود را مشخص کند و بعد از اینکه مهمترین هدف را شناسایی کرد، با تمام توان جهت رسیدن به آن تلاش نماید، چرا که موفقیت انسان در کارهایی است که فکر و اندیشه را در همان کار بکار می گیرد .

 

 

منبع : entrepreneur

عزت نفس چیست ؟

عزت نفس چیست ؟

عزت نفس، مرحله ای است که هر کسی باید به تنهایی طی کند. برای اینکه بتوانیم خوشحال باشیم و از خود رضایت داشته باشیم؛ عزت نفس یکی از اصلی‌ترین چیزهایی است که نیاز داریم. عزت نفس است که باعث می‌شود باور کنیم که می‌توانیم، خود را در جایگاه موفقیت ببینیم و از موفق شدن واقعا خوشحال شویم .

 

عزت نفس بالا کاری می‌کند که خودِ خودتان باشید. باعث می‌شود با سختی‌ها دربیفتید و در حین دست و پنجه نرم کردن با غول مشکلات، باور داشته باشید که شکستش خواهید داد؛ حتی اگر بارها و بارها پشت‌تان به خاک مالیده شود. عزت نفس یک قدرت در درون شماست که نیرومندتان می‌کند و باعث می‌شود دل و جرئت پیدا کنید تا به کسی تبدیل شوید که دل‌تان می‌خواهد.

 

عزت نفس

 

 

۵ تکنیک برای درمان عزت نفس :

 

راهکار اول : نه گفتن را بیاموزید!

بدون شک افرادی که عزت نفس بالایی دارند، در نه گفتن ماهر هستند. این افراد به راحتی در موقعیت‌هایی که انجام یک کار مشکل آفرین است، نه می‌گویند. اگر می‌خواهید شما نیز مانند این افراد باشید، نه گفتن را تمرین کنید. هر جایی که احساس کردید منافع‌تان در انجام یک کار در خطر است، به آن کار نه بگویید.

شاید عجیب باشد اما در بیش از ۹۹ درصد مواقع، نه گفتن تاثیر منفی در روابط ندارد. البته باید توجه کرد که روش نه گفتن و لحنی که همراه آن به کار برده می‌شود، در افزایش یا کاهش مقدار تاثیر آن در روابط، اهمیت دارد.

 

 

راهکار دوم : قاطع و جسور بودن را تمرین کنید!

تمرین این مهارت کمک شایانی به افزایش مهارت عزت نفس شما خواهد کرد. اگر در روابط خود قاطعانه و جسورانه عمل کنید، سخن بگویید و ارتباط برقرار کنید، جلوه زیبایی از عزت نفس خواهید داشت. البته قاطع بودن به معنای گستاخ و بی ادب بودن نیست؛ بلکه این عبارت ریشه در تصمیم جسورانه و ارتباط محکم دارد.

یک راه مناسب برای تمرین قاطع و جسور بودن در روابط این است که به فرد جسور و قطع به عنوان یک الگو نگاه کنید و کارهای او را تکرار کنید. البته فردی که انتخاب می‌کنید باید ویژگی‌های شخصیتی خوبی داشته باشد و به عنوان یک الگو، بهترین گزینه برای پیروی باشد.

توجه کنید که این کار به معنای الگو برداری از ویژگی‌های شخص دیگر نیست؛ بلکه به معنای آن است که نکات مهم و ویژه‌ای از شخصیت‌های خوب رو شایسته را تمرین کنید و به خود واقعی‌تان، اجازه ظهور بدهید.

 

احترام به خود را شروع کنید ، زندگی خود را با این عقاید کم نظیر و احساس حقارت ادامه ندهید. آلبوم سابلیمینال عزت نفس در نهایت به شما امکان می دهد خود را به عنوان شخصی با ارزش بالا ، که همیشه به پاسخ سایر افراد وابسته نیست دست یابید. شما می توانید زندگی خود را همانطور که می خواهید زندگی کنید!

 

راهکار سوم : خود را به چالش بکشید!

شاید یکی از مهمترین نکات شخصیتی اغلب افراد موفق، به چالش کشیدن خودشان است. اینکه برای خود چالش‌هایی ترتیب دهید و از آن چالش‌ها سربلند بیرون بیایید به افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس شما کمک بسیاری خواهد کرد. البته توجه کنید که درست کردن چالش برای خود به عنوان ایجاد مشکل به صورت عمدی برای خویشتن نیست؛ بلکه کاری است که از هدفی خاص پیروی می‌کند و برای انجام آن باید خود را وارد چالش‌های مثبت کنید.

 

راهکارچهارم : نه گفتن را بیاموزید!

بدون شک افرادی که عزت نفس بالایی دارند، در نه گفتن ماهر هستند. این افراد به راحتی در موقعیت‌هایی که انجام یک کار مشکل آفرین است، نه می‌گویند. اگر می‌خواهید شما نیز مانند این افراد باشید، نه گفتن را تمرین کنید. هر جایی که احساس کردید منافع‌تان در انجام یک کار در خطر است، به آن کار نه بگویید.

شاید عجیب باشد اما در بیش از ۹۹ درصد مواقع، نه گفتن تاثیر منفی در روابط ندارد. البته باید توجه کرد که روش نه گفتن و لحنی که همراه آن به کار برده می‌شود، در افزایش یا کاهش مقدار تاثیر آن در روابط، اهمیت دارد.

 

راهکار پنجم :  مواردی که در آنها مهارت دارید را پیدا کنید!

این خیلی مهم است که مهارت‌های خود را بشناسید و مهمتر اینکه مهارت‌های خود را باور کرده و تبدیل به عزت نفس کنید. شناسایی درست مهارت‌ها بسیار دشوارتر از شناسایی نقاط ضعف و افکار منفی است؛ چرا که ممکن است فرد در این شرایط دچار خود بزرگ بینی و عدم صداقت در شناسایی مهارت‌هایش شود. برای شناسایی درست مهارت‌های خود بهتر است از دیگران کمک بگیرید.

شخصیت شما از نگاه دیگران همان شخصیت واقعی شماست. بنابراین مهارت‌های شما نیز از نگاه دیگران واقعی‌ترین مهارت‌هایتان خواهد بود. از اطرافیان و دوستان خود درباره بارزترین مهارت‌ها و ویژگی‌های مثبت شخصیتی‌تان بپرسید. از آنها بپرسید که چه ویژگی‌هایی در شما وجود دارد که آنها آرزوی داشتن آن ویژگی‌ها را دارند. این پرسش‌ها به شما کمک خواهد کرد تا مهارت‌های خود را به خوبی شناخته و در جهت حفظ عزت نفس و افزایش آن قدم بردارید.

 

کسی که عزت نفس سالم داشته باشد، نیازی به وانمود کردن ندارد. او می‌تواند نقص داشتن و کامل نبودن را تاب بیاورد.

در مورد تعریف آن بحث‌های داغی در جریان است؛ نظریه کریستوفر مراک یکی از نظریه‌های پرطرفدار است و عزت نفس را ترکیبی از دو عامل می‌داند: احساس شایستگی و احساس ارزشمندی.

نظریه‌های دیگری هم هستند که روی یکی از دو عامل تمرکز کرده‌اند. اما این رابطه بین این دو عامل است که به بهترین شکل می‌تواند مفهوم عزت نفس را توضیح دهد. ناتانیل براندن (Nathaniel Branden) در کتاب خود «psychology of self esteem» می‌گوید:

 

عزت نفس دو جنبه‌ی مرتبط به هم دارد:‌ احساس کارآمدی شخصی و احساس ارزش شخصی. عزت نفس ترکیبی است از اعتماد به‌ نفس و احترام به خود. عزت نفس یعنی اعتقاد داشتن فرد به این که توانایی‌ها و شایستگی‌های لازم برای زندگی را داراست و لیاقت زندگی کردن را دارد.

 

 

منبع : independent

مراقبه چیست ؟ و چه فوایدی دارد ؟

مراقبه چیست ؟ و چه فوایدی دارد ؟

مراقبه یعنی عملی آگاهانه در رسیدن به آرامش ذهنی و یک حس آگاهی خالص برای رهایی از دغدغه خاطر و هرگونه اضطراب فکری که در زمینه ی روانشناسی آن را با نام یوگا و مدیتیشن است و نیز در حوزه‌ی عرفان آن را با نام تصوف به کار می برند.

 

مراقیه

 

درک حضور در وجود خویش، گذراندن ساعاتی را در شادی با خود و سپردن نتایج تلاش ها به خداوند همه بر مفهوم مراقبه دلالت می کنند که سبب می‌شود فرد با توانایی کنترل و تمرکز افکار، ذهن خود را از هیاهوی دنیا و دلواپسی های ناشی از رسیدن به خواسته ها دور نگه دارد و به آرامشی روحی درونی برسد.

مراقبه شاید در ابتدا سخت و بی‌فایده به نظر برسد، اما با شروع آن و مشاهده‌ی اثرات مثبتی که بر ذهن و جسم دارد به انجام آن ترغیب می‌شوید. برای شروع می‌توانید از روزی دو دقیقه شروع کنید. همین مقدار کم، به مرور زمان به یک عادت دائمی و پایدار تبدیل می‌شود. شاید دو دقیقه مراقبه تأثیر قابل توجهی نداشته باشد، اما این کار را به یک عادت روزانه تبدیل می‌کند.

مقصود از مراقبه یعنی خنثی شدن ذهن در برابر شادی ها و غم ها رویداد های خوب و بد، رهایی از انرژی منفی و تعادل روحی و نیز خالی کردن ذهن از استرس و پریشانی افکار که لازمه آن راهنما و تکرار در درازمدت است. اکنون سوالی که مطرح می‌شود این است که فواید مراقبه چیست و چه کاربردی در زندگی ما دارد.‌ ارتباط تنگاتنگ میان مراقبه و زندگی افراد حاکی از تاثیرات مثبتی است که بر ذهن، روح و جسم ما می گذارد

 

خواه بخواهید مراقبه را شروع کنید یا در حال تمرین هستید اما می خواهید تلاش خود را افزایش دهید برای مدیتیشن طولانی تر یا به یک سطح عمیق تر برسید باید نگرانی ها و افکار جسمی خود را پشت سر بگذارید . با دانلود “سابلیمینال مدیتیشن و مراقبه” زیرمجموعه ما جلسات مراقبه شما را بدون فکر اضافی و عمیق تر خواهد کرد.

 

فواید مراقبه :

 

است

 

 

1. مراقبه به افزایش تمرکز حواس و حافظه کمک می کند :

 

در واقع تحقیقات خبر از رابطه ی مثبتی می دهند که میان ذهن آگاه و پردازش داده های جدید وجود دارد بدین معنا که فواید مراقبه در این زمینه به مدیریت افکار و تمرکز بر اعمال روزمره تاکید می کند. در سال ۲۰۱۱ طی تحقیقات روان پزشکی دانش پژوهان بیمارستان ماساچوست واقع در آمریکا درباره تاثیر مدیتیشن بر تمرکز و حافظه این گونه منتشر کردند که بر اثر آزمایشات مدیتیشن به مقدار قابل اندازه گیری از ماده خاکستری در ساختار های مغزی مرتبط با خویشتن شناسی یا خوداگاهی به نام هیپوکامپ دست یافتند که سبب تقویت حافظه ذهنی و تمرکز می شود.

 

مزیت مراقبه در تمرکز حواس :

بنابراین مزیت مراقبه در تمرکز حواس به این معنا است که حواس پرتی را کاهش می دهد، تمرکز را بهبود می‌بخشد، از سیرِ در آینده یا گذشته جلوگیری می کند؛ درکل ذهن شما را به زمان حال گره می زند که این امر با ممارست های روزمره محقق می شود و فرد به هنر زندگی در حال دست می یابد.

همینطوراینکه با تغییر گیرنده های مغزی مواد مخدر یا الکل، تجربه ی لذت به آنها را از دست می دهند و به فرد کمک می کند تا راحت تر بتواند اعتیاد را مدیریت کرده و با آن مبارزه کند. از این رو بسیاری از پزشکان مراقبه را با نام تمرین ذهن آگاهی یا همان مدیتیشن وارد دستور برنامه ی درمانی خود می کنند تا به درد مزمن بیمارانی که پس از جراحی دچار می‌شوند، تسکین ببخشند.

 

قطعا مراقبه به تنهایی درمانگر نیست اما نمی توان فواید مراقبه را در نقش موثر تسکین کننده درد ها و علائم بیماری هایی چون سرطان، آسم، میگرن و ناراحتی قلبی نادیده گرفت.

 

2 . مراقبه مهربانی و حال خوب را در افراد بیشتر می کند :

 

یکی دیگر از فواید مراقبه افزایش مهربانی است. در واقع این نوع تاثیر شامل تقویت شدن احساس همدلی، عشق ورزیدن، بخشش و رفتار های مثبتی است که بر اثر نوعی روش مراقبه به نام مدیتیشن متا محقق می شود. با بررسی روی ۲۲ مطالعه ی مربوطه روشن شد که در این نوع مراقبه ابتدا فرد از دوست داشتن خود شروع می کند و به تدریج روابط و تعاملات مثبت فرد با دیگران بهبود می یابد.

یکی از این مطالعات آزمایش بر روی ۵۰ دانشجو بود که از آنها خواسته شد سه بار در هفته به مدت یک ماه به طور جدی مدیتیشن متا را اجرا کنند نتایج این تحقیق نشان داد افرادی که واقعا دنباله روی این روش را دنبال بودند احساسات و عواطف مثبت بیشتری را در ارتباطات خود با دیگران تجربه کردند.

 

3 . مراقبه سطح استرس‌ را پایین می آورد :

 

استرس می تواند یکی از اصلی ترین ریشه ی مشکلات و بیماری ها باشد که می توان به کمک مراقبه -آسان ترین و کم هزینه ترین راه- با آن مقابله کرد. به همین دلیل مراقبه در این زمینه از اهمیت خاصی برخوردار است.

کاهش استرس از مهم ترین فواید مراقبه است که با غلبه با ترس و جلوگیری از افکار بی ربط و آزاردهنده به فرد کمک می کند زندگی آرامی داشته باشد.

بخشی در مغز ما وجود دارد که گاهی با نام Me Center شناخته می‌شود که در واقع، بخش میانی کورتکس پری فرونتال است. این بخش از مغز، اطلاعات مرتبط با ما و تجربیات‌مان را پردازش می‌کند. در حالت عادی، مسیرهای عصبی منشعب شده از مراکز ترس و حس‌های بدنی مغز در بخش Me Center بسیار قوی هستند.

اما زمانی که احساس ترس یا ناراحتی را تجربه می‌کنید، یک واکنش قوی در بخش Me Center ایجاد می‌شود که باعث می‌شود ترس یا در معرض خطر قرار گرفتن را تجربه کنید.

زمان مراقبه، این ارتباطاات عصبی را تضعیف می‌کنیم. این فرآیند بدین معناست که دیگر مانند قبل به احساسات و پیام‌های منفی منتقل شده به Me Centers، واکنش شدیدی نشان نمی‌دهیم. همان‌طور که این ارتباطات عصبی ضعیف می‌شوند .

 

منبع : sufischool