مراقبه یعنی عملی آگاهانه در رسیدن به آرامش ذهنی و یک حس آگاهی خالص برای رهایی از دغدغه خاطر و هرگونه اضطراب فکری که در زمینه ی روانشناسی آن را با نام یوگا و مدیتیشن است و نیز در حوزهی عرفان آن را با نام تصوف به کار می برند.
درک حضور در وجود خویش، گذراندن ساعاتی را در شادی با خود و سپردن نتایج تلاش ها به خداوند همه بر مفهوم مراقبه دلالت می کنند که سبب میشود فرد با توانایی کنترل و تمرکز افکار، ذهن خود را از هیاهوی دنیا و دلواپسی های ناشی از رسیدن به خواسته ها دور نگه دارد و به آرامشی روحی درونی برسد.
مراقبه شاید در ابتدا سخت و بیفایده به نظر برسد، اما با شروع آن و مشاهدهی اثرات مثبتی که بر ذهن و جسم دارد به انجام آن ترغیب میشوید. برای شروع میتوانید از روزی دو دقیقه شروع کنید. همین مقدار کم، به مرور زمان به یک عادت دائمی و پایدار تبدیل میشود. شاید دو دقیقه مراقبه تأثیر قابل توجهی نداشته باشد، اما این کار را به یک عادت روزانه تبدیل میکند.
مقصود از مراقبه یعنی خنثی شدن ذهن در برابر شادی ها و غم ها رویداد های خوب و بد، رهایی از انرژی منفی و تعادل روحی و نیز خالی کردن ذهن از استرس و پریشانی افکار که لازمه آن راهنما و تکرار در درازمدت است. اکنون سوالی که مطرح میشود این است که فواید مراقبه چیست و چه کاربردی در زندگی ما دارد. ارتباط تنگاتنگ میان مراقبه و زندگی افراد حاکی از تاثیرات مثبتی است که بر ذهن، روح و جسم ما می گذارد
خواه بخواهید مراقبه را شروع کنید یا در حال تمرین هستید اما می خواهید تلاش خود را افزایش دهید برای مدیتیشن طولانی تر یا به یک سطح عمیق تر برسید باید نگرانی ها و افکار جسمی خود را پشت سر بگذارید . با دانلود “سابلیمینال مدیتیشن و مراقبه” زیرمجموعه ما جلسات مراقبه شما را بدون فکر اضافی و عمیق تر خواهد کرد.
فواید مراقبه :
1. مراقبه به افزایش تمرکز حواس و حافظه کمک می کند :
در واقع تحقیقات خبر از رابطه ی مثبتی می دهند که میان ذهن آگاه و پردازش داده های جدید وجود دارد بدین معنا که فواید مراقبه در این زمینه به مدیریت افکار و تمرکز بر اعمال روزمره تاکید می کند. در سال ۲۰۱۱ طی تحقیقات روان پزشکی دانش پژوهان بیمارستان ماساچوست واقع در آمریکا درباره تاثیر مدیتیشن بر تمرکز و حافظه این گونه منتشر کردند که بر اثر آزمایشات مدیتیشن به مقدار قابل اندازه گیری از ماده خاکستری در ساختار های مغزی مرتبط با خویشتن شناسی یا خوداگاهی به نام هیپوکامپ دست یافتند که سبب تقویت حافظه ذهنی و تمرکز می شود.
مزیت مراقبه در تمرکز حواس :
بنابراین مزیت مراقبه در تمرکز حواس به این معنا است که حواس پرتی را کاهش می دهد، تمرکز را بهبود میبخشد، از سیرِ در آینده یا گذشته جلوگیری می کند؛ درکل ذهن شما را به زمان حال گره می زند که این امر با ممارست های روزمره محقق می شود و فرد به هنر زندگی در حال دست می یابد.
همینطوراینکه با تغییر گیرنده های مغزی مواد مخدر یا الکل، تجربه ی لذت به آنها را از دست می دهند و به فرد کمک می کند تا راحت تر بتواند اعتیاد را مدیریت کرده و با آن مبارزه کند. از این رو بسیاری از پزشکان مراقبه را با نام تمرین ذهن آگاهی یا همان مدیتیشن وارد دستور برنامه ی درمانی خود می کنند تا به درد مزمن بیمارانی که پس از جراحی دچار میشوند، تسکین ببخشند.
قطعا مراقبه به تنهایی درمانگر نیست اما نمی توان فواید مراقبه را در نقش موثر تسکین کننده درد ها و علائم بیماری هایی چون سرطان، آسم، میگرن و ناراحتی قلبی نادیده گرفت.
2 . مراقبه مهربانی و حال خوب را در افراد بیشتر می کند :
یکی دیگر از فواید مراقبه افزایش مهربانی است. در واقع این نوع تاثیر شامل تقویت شدن احساس همدلی، عشق ورزیدن، بخشش و رفتار های مثبتی است که بر اثر نوعی روش مراقبه به نام مدیتیشن متا محقق می شود. با بررسی روی ۲۲ مطالعه ی مربوطه روشن شد که در این نوع مراقبه ابتدا فرد از دوست داشتن خود شروع می کند و به تدریج روابط و تعاملات مثبت فرد با دیگران بهبود می یابد.
یکی از این مطالعات آزمایش بر روی ۵۰ دانشجو بود که از آنها خواسته شد سه بار در هفته به مدت یک ماه به طور جدی مدیتیشن متا را اجرا کنند نتایج این تحقیق نشان داد افرادی که واقعا دنباله روی این روش را دنبال بودند احساسات و عواطف مثبت بیشتری را در ارتباطات خود با دیگران تجربه کردند.
3 . مراقبه سطح استرس را پایین می آورد :
استرس می تواند یکی از اصلی ترین ریشه ی مشکلات و بیماری ها باشد که می توان به کمک مراقبه -آسان ترین و کم هزینه ترین راه- با آن مقابله کرد. به همین دلیل مراقبه در این زمینه از اهمیت خاصی برخوردار است.
کاهش استرس از مهم ترین فواید مراقبه است که با غلبه با ترس و جلوگیری از افکار بی ربط و آزاردهنده به فرد کمک می کند زندگی آرامی داشته باشد.
بخشی در مغز ما وجود دارد که گاهی با نام Me Center شناخته میشود که در واقع، بخش میانی کورتکس پری فرونتال است. این بخش از مغز، اطلاعات مرتبط با ما و تجربیاتمان را پردازش میکند. در حالت عادی، مسیرهای عصبی منشعب شده از مراکز ترس و حسهای بدنی مغز در بخش Me Center بسیار قوی هستند.
اما زمانی که احساس ترس یا ناراحتی را تجربه میکنید، یک واکنش قوی در بخش Me Center ایجاد میشود که باعث میشود ترس یا در معرض خطر قرار گرفتن را تجربه کنید.
زمان مراقبه، این ارتباطاات عصبی را تضعیف میکنیم. این فرآیند بدین معناست که دیگر مانند قبل به احساسات و پیامهای منفی منتقل شده به Me Centers، واکنش شدیدی نشان نمیدهیم. همانطور که این ارتباطات عصبی ضعیف میشوند .
اگر روابطتان تاکنون به کلی فاجعهآمیز بودهاند و یا هنوز در روابطی قرار دارید که آزارتان میدهد، خبر خوبی برایتان دارم. با خواندن این مطلب قوانین خلق روابط دلخواهتان را یاد میگیرید و با عملی کردنشان در زندگی، روابطی سرشار از عشق و محبت را تجربه خواهید کرد و از بهشتی که در همین دنیا برای خودتان میسازید، لذت میبرید.
روابط و باورها عامل مهم هم در زندگی هستند:
همیشه افرادی وارد رابطهات میشوند که دقیقاً هماهنگ با باورهایی است که دربارهی روابط ساختهای:
اگر باور داری که دختر یا پسر خوب کم است، خیلی کم با افراد خوب برخورد خواهی کرد.
اگر باور داری که همهی آدمها قصدشان سوءاستفاده است، باز هم با چنین آدمهایی احاطه خواهی شد.
اگر باورت این باشد که لیاقت بهترین روابط را داری، قطعاً چنین روابطی را تجربه میکنی.
برای جهان تفاوتی ندارد که شما چه باوری دارید، در هر صورت آن را وارد تجربهی زندگیتان خواهد کرد. این همان جایی است که افراد زیادی درگیرند و تصور میکنند برای تغییر تجربهشان از روابط باید طرف مقابلشان را تغییر دهند و نمیتوانند درک کنند که رفتار دیگران با او دقیقاً مطابق با باورهایی است که دربارهی آن روابط دارند. به همین دلیل شما الگوی مشابهی در روابط مشاهده میکنید.
بدین صورت که با شخصی وارد رابطه میشوید و بعد از مدتی، اختلافات و درگیریها شروع میشوند؛ سعی میکنید که با کنترل کردن و تغییر طرف مقابل به رابطه سروسامان دهید اما مانند باتلاقی است که هر چه دست و پا میزنید بیشتر در آن فرو میروید. آنقدر به تلاش بیهودهتان ادامه میدهید که دیگر توانی برایتان نمیماند و رابطه را قطع میکنید. بعد از گذشت مدتی با فرد دیگری وارد رابطه میشوید که گرچه دارای اسم و ظاهر متفاوتی است اما جنس رابطه همان جنس رابطهی قبلی شماست! همین روند سالها ادامه دارد! علتش هم ساده است:
چون باورهای شما ثابت هستند پس همواره یک نوع جنس خاص از روابط را تجربه خواهید کرد.
اگر اطمینان حاصل کنید که چیزهایی که می خواهید وارد زندگی تان کنید بازتاب باورهای شما هستند؛ میتوانید تصویر ذهنی مورد نظرتان را در مورد رابطهی عاشقانهای که دوست دارید تجربه کنید به وجود بیاورید. پس قدم اول این است که دیگر نگوئید “من همیشه گیر کسی میافتم که از تعهد میترسد” یا “من همیشه با فردی وارد رابطه میشوم که من را تنها میگذارد”.
باورها و ذهنتان را تغییر دهید تا روابط شما تغییر کنند:
از آنجا که رفتار شما تحت کنترل ذهن ناخودآگاهتان است باید این را بدانید که هیچکدام از برنامههایی که شما پیش از شش سالگی دریافت کردهاید از آرزوها، تمایلات و آرمانهای شما نشات نگرفته است. بلکه در مشاهدهی والدین و اجتماع ایجاد شده است و اگر والدینتان رابطهی عاطفی نامناسب و مشکلداری داشتهاند، رفتارشان در ضمیر ناخودآگاه شما برنامهریزی شده است و به همین دلیل به هر دری که میزنید نمیتوانید رابطهی عاطفی توأم با عشق را تجربه کنید!
ما در جهانی زندگی میکنیم که فارغ از هرگونه قضاوتی در مورد میزان تحصیلات، رنگ چشم، قد، زیبایی، وضعیت خانواده، توانایی یا مهارتهایمان و… فقط و تنها فقط به باورهای ما پاسخ میدهد. حتماً شما هم میشناسید افرادی را که برای ایجاد رابطهای مناسب به جای تغییر باورهایشان دست به دامن راهکارهایی مثل جراحی زیبایی، پوشیدن لباسهای گران قیمت، خریدن خودرویی خاصتر و غیره شدهاند. اما هیچوقت این راهکارها جواب نمیدهد و اگر هم نتیجهای در پی داشته باشد بسیار موقتی و کوتاه مدت است زیرا تا زمانی که درون شما تغییر نکند٬ شرایط زندگیتان تغییر نخواهد کرد.
تفاوت بین عشق و وابستگی در روابط :
مشاهدهی طبیعت همواره درسهای ارزشمندی برایمان داشته است. این بار دکتر “بروس لیپتون” در کتاب “ماه عسل” به شکل زیبایی از رفتار اتمها الگو گرفته است و به ما نشان میدهد که تفاوت بین عشق و وابستگی را متوجه شویم و چگونه یک رابطهی عاشقانه را خلق کنیم.
اتمها همواره در حال چرخیدن به دور خود هستند اما در صورتی که لایهی الکترونی آخرشان کامل نباشد، غیرمتعادلاند و به اصطلاح “کارشون میلنگه“! مثلاً سدیم یک الکترون اضافی دارد و کلر یک الکترون کم دارد. قطعاً شما هم موافقید که این دو زوجی ایدهآل برای ازدواج هستند! چون با ترکیب شدن سدیم الکترون اضافیاش را میدهد و کلر هم آن یک الکترونی که کم دارد را میگیرد و هر دو به تعادل میرسند.
در این نوع ازدواجها هر یک از اتمها برای رسیدن به آرامش و هماهنگی به اتم دیگری وابسته است و به آن «نیاز» دارد. واژهی کلیدی هنگام توصیف این روابط، نیاز است. رابطهای بر مبنای رفع نیازهای متقابل شکل میگیرد. این را به خاطر بسپارید که “گازهای نجیب” چون لایهی الکترونی آخرشان کامل است، به صورت طبیعی در تعادل هستند و میلی برای ازدواج با دیگر اتمها ندارند.
تقریباً همهی ما به خاطر اقدامات خانوادگی و فرهنگی تا حدودی از نظر روانی «نامتعادل» هستیم. به خاطر این عدم تعادل ما تمایل داریم همان کاری را انجام دهیم که اتمها انجام میدهند یعنی برای خودمان زوجی پیدا کنیم که اون نیز نامتعادل باشد! یعنی بهصورت ناخودآگاه دنبال رابطهای میگردید که پایه و اساس آن وابستگی متقابل باشد. زیرا اگر زوجین نقایص هم را کامل کنند، میتوانند در «هماهنگی» کامل زندگی کنند.
با کمک این آلبوم mp3 قدرتمند “ سابلیمینال رابطه سالم” ، روابط سالم طولانی تر ، شادتر و سالم داشته و زندگی خود را برای همیشه بهبود بخشید.
ذهن خودآگاه شما سعی میکند با افرادی وارد رابطه شود که آرزوها و تمایلات شما محقق شوند. اما ذهن ناخودآگاه دنبال افرادی است که خصوصیات آنها مکمل نقایص شخصی پنهانتان باشد. وقتی به صورت ناخودآگاه بر اساس وابستگی متقابل وارد رابطه میشوید، در باتلاق فرو خواهید رفت. چون به جای زندگی با فرد فوقالعادهای که ذهن خودآگاهتان مد نظر دارد، دارید با انسان نامتعادلی زندگی میکنید که ذهن ناخودآگاهتان او را به سمت شما جذب کرده است. هر روز رابطهتان رو به وخامت میگذارد و شریک کابوسهایتان میخواهد از شما دور شود اما شما همچنان از او دست برنمیدارید! با گریه و زاری از او خواهش میکنید که «من رو تنها نذار!». این فرد شما را آزار میدهد اما شما نمیخواهید از او دست بردارید چون بالاخره به زندگیتان تعادل میبخشد البته تعادلی که چندان هم جالب نیست. این تعریف وابستگی متقابل است.
آخرین دیدگاهها